تدبير در برابر تحريم و ترور
سارا معصومي
چهار سال پس از حضور دونالد ترامپ در كاخ سفيد كه با تدوين، تبيين و اجراي سياست فشار حداكثري عليه ايران همراه بود، دوست و دشمن رييسجمهور ايالات متحده معتقد و معترف هستند كه اين سياست با سرنوشتي جز شكست روبهرو نشده است. هرچند كه جو بايدن، رييسجمهور منتخب ايالات متحده از بازگشت به توافق هستهاي سخن گفته اما اين تغيير سكان نه از سر اشتياق بلكه از سر استيصال است. جمهوري اسلامي ايران در سه سال و نيم گذشته از توقف حضور ايالات متحده در توافق چندجانبه هستهاي و همچنين بازگرداندن تحريمهاي هستهاي سياست مقاومت حداكثري به علاوه تدبير حداكثري را انتخاب و اجرا كرد. زماني كه دونالد ترامپ در ماه مه سال 2018 اعلام كرد كه امريكا ديگر عضوي از توافق هستهاي نخواهد بود، اعضاي اروپايي برجام به اضافه چين و روسيه نگران واكنش قهرآميز تهران بودند. واكنشي كه ميتوانست تير خلاص به توافق هستهاي باشد كه 1+5 وقت ميگفت دستاوردي امنيتي براي جهان در حوزه منع اشاعه است و البته ميتواند به افزايش همكاري با ايران در ساير حوزههاي غيرهستهاي هم منتهي شود. در آن مقطع زماني چين و روسيه كه از ميان اعضاي برجام رابطه نزديكتري با نهادهاي تصميمگيرنده در ايران داشتند از تهران خواستند كه خويشتنداري به خرج بدهد و گزينه خروج آني از برجام را به حاشيه براند. در نهايت تصميم تهران به تعويق انداختن مقابله به مثل به مدت يك سال بود . گروه هدف اين سياست هم نخست افكار عمومي در سطح بينالمللي و دوم بازماندگان در برجام بودند. فرصت يك ساله ايران، تحليلگران، كارشناسان و البته مقامهاي سياسي از شرق تا غرب را متقاعد كرد كه تهران به تمام تعهدات بينالمللي پايبند بوده و البته براي جبران خسارت نبود امريكا در اين توافق هم به 1+5 فرصت داده است. تدبير ايران حتي پس از پايان فرصت يكساله در تبيين نقشه راه براي برداشتن گامهاي معكوس برجامي هم ادامه يافت و ديديم كه فاصله زماني گامهاي برداشته شده به گونهاي تنظيم شد كه اروپا، چين و روسيه فرصت كافي براي جبران و بازگشت به نقطه صفر كه اجراي تمام تعهدات بود را داشته باشند.اين سياست نظام آن روزها نيز منتقداني در داخل داشت. منتقداني كه دولت را متهم به انفعال در برابر غرب كردند و البته در تمام اين انتقادها آنچه ناديده گرفتند تبعات پايان برجام براي ايران و بازگشت قطعنامههاي شوراي امنيت عليه ايران بود. امروز كه دونالد ترامپ در چند قدمي وداع با قدرت قرار دارد نيمنگاهي به گذشته پاسخ برخي پرسشها را دقيقتر مشخص ميكند. آيا اگر ايران در پاسخ به خروج امريكا از برجام بلافاصله از توافق خارج ميشد يا فاصله زماني 1 ساله به 1+4 براي جبران خروج امريكا نميداد، ما شاهد شكست تلاشهاي پياپي دولت ترامپ در شوراي امنيت، ايستادن اعضاي دائم و غيردائم شورا در كنار ايران، لغو محدوديتهاي تسليحاتي ايران و انزواي امريكا بوديم؟ پاسخ قطعا خير است.
زنجيرههاي تحريم ايالات متحده عليه ايران بيشك بيشترين فشارها را بر مردم عادي تحميل كرد. مردمي كه حداقل در يك سال گذشته درست مانند شهروندان ساير كشورها با ويروس كوويد 19 جنگيدهاند اما در شرايط تحريم كه كمبود دارو و تجهيزات پزشكي هم قدرت مبارزه ايران را تحتالشعاع قرار داده بود. ايران براي مبارزه با تحريمها سياست مقاومت حداكثري را سرلوحه قرار داد و در تصميمگيري فني و سياسي درباره كيفيت و كميت كاهش از تعهدات برجامي هم، تدبير حداكثري را در پيش گرفت. در نتيجه همين سياست، جو بايدن، امريكايي را در پرونده ايران تحويل ميگيرد كه در شرايطي كه بيدليل از توافق چندجانبه هستهاي با ايران خارج شده، شديدترين تحريمها را اعمال كرده اما نه تنها به هدف مذاكره جديد با ايران نزديك نشده بلكه در چند قدمي جنگي ديگر در غرب آسيا قرار گرفته و البته متهم به نقض حقوق بشر به دليل تحريم 80 ميليون ايراني در ميانه جنگ جهان با ويروس كرونا است. پيامهاي غيرمستقيمي كه دولت جو بايدن در چندماه اخير داده به علاوه عمده تحليلهاي منتشر شده حكايت از آن دارد كه رفتن ترامپ ميتواند فرصتي براي رفع تحريمهاي ايران باشد. در چنين شرايطي رژيم صهيونيستي براي برهم زدن زمين بازي و صعبالعبورسازي مسير لغو تحريمهاي ايران از سوي جو بايدن در تاريخ 21 ژانويه 2021، اقدام به ترور شهيد محسن فخري زاده، دانشمند دفاعي و هستهاي ايران كرد. عملياتي تروريستي در روز روشن كه خشم عمومي در ايران را برانگيخت و البته با محكوميتهاي جهاني همراه شد. با اينهمه روز گذشته مجلس شوراي اسلامي كليات و جزييات طرح اقدام راهبردي براي لغو تحريمها را به تصويب رساند. طرحي كه آغاز غنيسازي 20 درصد و توقف اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي يك ماه پس از تصويب را در دل خود جا داده است. تصويب اين طرح در پاسخ به ترور شهيد محسن فخريزاده با عكسالعملهاي متفاوتي در فضاي عمومي روبهرو شد. مخالفان اجراي مفاد اين طرح آن را تيرخلاص به ابتكار سه سال و نيم اخير ايران براي حفظ شالوده توافق هستهاي و بهرهبرداري از آن براي لغو تحريمها پس از وداع ترامپ با كاخ سفيد ميدانند و موافقان آن را راهي براي لغو تحريمها ميخوانند كه البته به نظر نميرسد به چنين هدفي منتهي شود. در اين مقطع پرسشهايي پيش روي تصميمگيران قرار دارد كه پاسخگويي به آن براي افكار عمومي از اهميت ويژهاي برخوردار است. بيشك ترور شهيدمحسن فخريزاده ضايعه بزرگي براي ايران بود اما آيا پاسخ ترور بايد به هزينهسازي بيشتر براي مردم ايران تبديل بشود؟ آيا واكنش ايران بايد فرصتي در اختيار اسراييل و دوستان عربياش در منطقه قرار بدهد تا جاي ظالم و مظلوم را عوض كنند؟ آيا پاسخ ايران به عمليات تروريستي در داخل خاك خودش، كمربند انتحاري بستن به خود در عرصه بينالمللي باشد؟ آيا رفتن ترامپ از كاخ سفيد براي وضع تحريمها يك فرصت است؟بله.آيا تعجيل ايران در برداشتن گامهايي كه در سه سال گذشته از بيم مرگ قطعي توافق هستهاي از آنها اجتناب كرد، به نفع اروپا و امريكاي بايدن كه از اين پس با هم متحد هستند، خواهد بود؟بله. آيا مردم سه سال در برابر قلدري امريكا و دوستان عبري و عربياش و بدعهدي 1+4 مقاومت كرده و نظام گامهاي هستهاي را به گونهاي چيد تا نتيجه مقاومت و تدبير را در راستاي منافع ملي در وقت مناسب نقد كند؟بله. در اينجا شايد اشاره به تصميم ايران در دي ماه سال 1398 پس از ترور سردار شهيد سليماني به برخي ابهامها پاسخ بدهد. آيا در آن مقطع زماني نظام نميتوانست واكنش متفاوت و بخوانيد تندتري به ترور سردار شهيد قاسم سليماني بدهد؟ قطعا آري. چرا تدبير به خرج داد؟ پاسخ يك جمله است: حفظ منافع كلان ملي بر هر حركت هيجاني ارجح است. امروز آزمون بزرگي پيشروي ايران است.مردم تحريم را تاب آورده اما چك سفيد امضا ندادهاند. منطق مقاومت و تدبير ميگويد حراج به هزينهاي كه پرداختيم تا حقانيت خود را به اثبات برسانيم، نزنيم. ترور شهيد محسن فخريزاده ضربه سرويس اطلاعاتي خارجي به سرويس اطلاعاتي و امنيتي ايران بود و منطق ميگويد واكنش به ضربه اطلاعاتي و امنيتي بايد از همان جنس و مجري هم بايد سرويس اطلاعاتي ايران باشد نه وزارت امور خارجه. ترور شهيد فخريزاده افكار عمومي را جريحهدار كرده و يكصدا خواهان مجازات عاملان و آمران آن هستند، اين يكصدايي و مطالبه به حق عمومي را قرباني منافع حزبي و نگاههاي انتخاباتي نكنيم كه تنها فايدهاش شكاف عمومي در اين مطالبهگري خواهد بود. شهيد فخريزاده نقش غيرقابل انكار و ستودني در توسعه فعاليتهاي هستهاي ايران داشت اما آنزمان كه تصميم نظام جمهوري اسلامي ايران مذاكره براي تامين منافع ملي و استفاده از فرصت به وجود آمده براي لغو تحريمهاي ظالمانه بود دوشادوش مسوولان نظام هرچند پشت پرده به پر شدن دست ايران در مذاكرات هستهاي منتهي به برجام كمك كرد. نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي ايران مانند هركشور ديگري انتقام خون شهيد فخريزاده را در وقت مناسب خواهند گرفت و اميد است كه نظام جمهوري اسلامي امروز نيز از مسير تدبير حداكثري با هدف تامين حداكثري منافع ملي و عمومي مردم منحرف نشود.